به گزارش مشرق، آیت الله العظمی جوادی آملی در پیام خود به این همایش به تشریح اهمیت صحیفه سجادیه به عنوان نقشه الهی در دستیابی به کمالات معنوی پرداختند.
متن کامل پیام معظم له به شرح زیر است:
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیین سیّما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء(علیهما آلاف التحیّة و الثناء) بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّیء الی الله».
ایام سوگ و ماتم سیّد شهدا حسین بن علی بن ابیطالب(صلوات الله علیه و علی اهل بیته و اصحابه) و ایام سوگواری وجود مبارک امام سجاد(ع) را به پیشگاه عموم علاقهمندان به قرآن و عترت و شما فرهیختگان تسلیت عرض میکنیم.
مقدم شما اندیشوران و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی در این همایش و کنگره وزین سپاسگزاریم و از برگزارکنندگان این همایش و کنگره عظیم مخصوصاً نماینده محترم ولیّ فقیه در استان حقشناسی میکنیم و از همه بزرگوارانی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت بر وزن علمی این کنگره افزودند، سپاسگزاریم و از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم که سعی همگان مشکور ولیّ عصر باشد.
جریان صحیه سجادیه و تجلّی امام چهارم در این صحیفه نورانی رهآوردهای فراوانی دارد، گرچه صبغه دعایی دارد، لکن معارف وحیانیِ آن فراوان است. در جریان توحید, نظام هستی را طرزی موحدانه تعریف میکند که جز خدا و رحمت رحمانیهٴ او چیزی در عالم حاکم نیست. کلّ نظام مخلوق اوست به نحو «کون تام», در تحت تدبیر اوست به نحو «کون ناقص», لکن اراده الهی کارگشاست. خدا بدون اینکه سخن بگوید با اراده جهان را تدبیر میکند، چه اینکه امام سجاد(سلام الله علیه) در یکی از این ادعیه نورانی فرمود: «فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ»؛[1] یعنی سپهر آفرینش و نظام هستی با مشیئت و اراده تو کار میکند، بدون اینکه سخنی بگویی، چون کلام خدا همان فعل خداست، «إِنَّمَا کَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ أَنْشَأَهُ»،[2] نه با صوت است نه با ندا و مانند آن, این در سخنان نورانی علی بن ابیطالب(سلام الله علیه) است که «إِنَّمَا کَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ أَنْشَأَهُ»، با کلماتی که بشر سخن میگوید، خدا سخن ندارد: ﴿إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ﴾[3] این ﴿کُنْ فَیَکُونُ﴾، همان ایجاد و وجود خواهد بود، «فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ» این مطلب اول درباره کیفیت تدبیر نظام آفرینش.
مهندسی عالَم را رحمت مطلقه خدا به عهده دارد، گرچه خدا هم رحمت دارد هم غضب, هم ﴿أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴾[4] است و هم «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَةِ»،[5] لکن منتقم بودن خدا در قبال رحمت رحیمیه اوست، نه در برابر رحمت رحمانیه او, خدا هم رحیم است هم منتقم، ﴿إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمینَ مُنْتَقِمُونَ﴾،[6] لکن منتقم بودن خدا و منعم بودن خدا این اوصاف خاصّه زیر پوشش آن رحمت مطلقه رحمانیهاند، رحمت رحمانیه در فرهنگ اهل بیت مقابل ندارد، در قرآن کریم رحمت رحمانیه مقابل ندارد، چون فرمود: ﴿رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ﴾[7] آنچه مقابل دارد، رحمت رحیمیه است که قهر و انتقام الهی در مقابل رحمت رحیمیه است, لکن طبق بیان نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) در صحیفه این رحمت رحیمیه و آن انتقام, آن انتقام و این رحمت رحیمیه که مقابل هم هستند، هر دو به رهبری رحمت رحمانیه اداره میشوند.
در یکی از دعاهای نورانی فرمود: «أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»[8] ای خدایی که رحمت رحیمیه او و غضب او رهبریِ رحمت رحمانیه را پذیرفتند، اینکه گفته میشود؛ رحمت خدا بیش از غضب اوست این سخن تام است، ولی سخن دقیقتر آن است که رحمت رحمانیه خدا پیش از غضب اوست نه تنها بیش از غضب او, رحمت رحمانیه بیش از غضب اوست، روشن است، چه اینکه بیش از رحمت رحیمیه است، ولی پیش از غضب اوست، قبل از اینکه خدای سبحان بر کسی غضب روا بدارد، رحمت رحمانیه نقشه میکشد که کجا جای انتقام است، کجا جای اِنعام «أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»، قبل از اینکه خدای سبحان غضب کند و انتقام بگیرد رحمت رحمانیه نقشه میکشد راه نشان میدهد آن وقت غضب وارد میشود، پس رحمت رحیمیه و غضب الهی که همان انتقام است این دو مقابل هم هستند، رحمت رحیمیه مقابل دارد، ولی رحمت رحمانیه که ﴿وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ﴾ مقابل ندارد و آن نقشه میکشد و برابر آن نقشه, رحمت رحیمیه و غضب سامان میپذیرد و امور را اداره میکند.
وقتی که روشن شد، نظام هستی را خدا با مشیئت اداره میکند نه با سخن و لفظ و تدبیر هم با مهندسی رحمت رحمانیه است که غضب را و رحمت رحیمیه را زیر پوشش دارند، حالا درباره انسانیّت سخن فرمودند که انسان چیست؟ مجموع آنچه از سوره مبارکه «یس» و برخی از ادعیه صحیفه سجادیه در تعریف انسان برمیآید، این است که «الانسان هو الحیّ المتألّه الحمید»، توده مردم انسان را به عنوان حیوان ناطق میشناسند، لکن انسان در حقیقت همان «الانسان هو الحیّ المتأله الحمید» است، انسان زنده است، برای اینکه قرآن با او کار میکند، این مطلب اول.
﴿لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرینَ﴾[9] بر اساس صنعت احتباک[10] که چهار چیز را وقتی بخواهند بگویند, دو چیز از آن چهار چیز را ذکر میکنند تا بقیه روشن شود، انسان یا زنده است یا مرده, زنده یا مؤمن است یا کافر، ولی قرآن کریم «حیّ» را در برابر کافر قرار داد: ﴿لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرینَ﴾، معلوم میشود که مؤمن و موحد زنده است و کسی که زنده است، انسان است: ﴿وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرینَ﴾ آنها مُردهاند. در قبال کفر, ایمان است که ثابت میشود در قبال حیّ, مرگ است که ثابت میشود، کافر مُرده است و مؤمن حیّ است و زنده. این تعریفی است که از قرآن درباره انسان برمیآید؛ اما در اوّلین دعای صحیفه سجادیه برمیآید که انسان فصل اخیرش آن حمید بودن است؛ یعنی انسان «حیٌّ متألهٌ حمید» که اگر حمد و ستایش پروردگار نباشد، دیگر انسان نیست؛ لذا فرمود: خدایا! تو را سپاس که آیین حمد و شکر را به ما آموختی و ما آشنا شدیم که تو را حمد کنیم و اگر انسانی خدا را حمد نکند، این افراد «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ»،[11] اگر کسی شاکر و حمید و حامد نباشد، این فصل اخیر را ندارد، فصل اخیر انسانیّت انسان, حمد و سپاس در برابر ذات اقدس الهی است. اینطور انسان را معرفی کرد و جهان را معرفی کردن نتیجه کار وجود مبارک امام سجّاد است در صحیفه سجادیه؛ لذا مسئله دعا را به عنوان اینکه نور است به ما معرفی کرده و در سایر کلمات نورانی, سعی بلیغ آن حضرت این بود که ما از این نقشه الهی که رحمت رحمانیه استفاده کنیم و از آن حمد الهی که فصل اخیر ماست، استفاده کنیم.
در بخش دیگر مهربانی و رحمت خاصّه ذات اقدس الهی را بیان میکند، در دعای وداع ماه مبارک رمضان عرض میکند: خدایا! کاری که تو کردی و میکنی، بیسابقه است و آن کار این است که در تجارت و معامله همواره یک طرف آگهی مزایده میزند یک طرف آگهی مناقصه, آنکه میخواهد بفروشد، آگهی مزایده میزند، آنکه میخواهد بخرد، آگهی مناقصه میزند، خریدار میگوید هر که ارزانتر میدهد من از او میخرم, فروشنده میگوید هر که گرانتر میخرد من به او میدهم, تو خریداری هستی که آگهی مزایده میزنی، این مخصوص توست، درست است که تو مشتری هستی و خریداری! ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ﴾،[12] درست است که گاهی مستأجری و دیگران اجیر تو هستند، بخواهی به آنها اجر بدهی! ﴿بِغَیْرِ حِسَابٍ﴾؛[13] اما تو در عقود و در عهود و در معاملات و در داد و ستدها برعکس همه آنجا که باید آگهی مناقصه بزنی, آگهی مزایده میزنی! «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی»؛[14]سَوْم، یعنی معامله, اینکه میگویند ورود در سُوْم برادر مؤمن مکروه است؛ یعنی وقتی برادر مؤمن دارد چیزی را میخرد یا میفروشد، انسان وارد نشود.
امام سجاد به ذات أقدس الهی عرض میکند: پروردگارا! تنها تویی که در خریدن, آگهی مزایده میزنی، میگویی من بیشتر از دیگران میخرم, اعلام عمومی کردی و به جوامع بشری گفتی، شما جانتان را به هر چه میخواهی بفروشی من بیشتر میخرم. وقتتان را, عمرتان را به هر که میخواهی بفروشی، من بیشتر میخرم. خدماتتان را, کارتان را, علمتان را در هر راهی بخواهی صرف کنی، من بیشتر میخرم و سرانجام هر کاری که میخواهی برای دیگران انجام بدهی و در برابر آن مزدی میخواهی، من بیشتر میخرم، «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی» این کار فقط کار توست! هر چه تو میخری، گرانترین قیمتها را خواهی داد.
بنابراین ما با خدایی سر و کار داریم که مهندس رحمت مطلقه است و جهان را با رحمت اداره میکند و چیز اندکی که ما به خدای سبحان تقدیم میکنیم، بیشترین و گرانترین بها را به ما میدهد و بخش پایانی این است که در تمام داد و ستدها کسی عِوض را میدهد معوّض میگیرد, دیگری معوّض را میدهد عوض میگیرد؛ اما داد و ستد با خدا, تجارت با خدا که ﴿یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ﴾[15] عوض و معوّض هر دو را خدا به ما میدهد، چه اینکه اگر ـ معاذ الله ـ با شیطان معامله کردیم، عوض و معوّض هر دو را او میبرد، چنین نیست که شیطان چیزی به ما بدهد و آنچنان نیست که خدای سبحان چیزی را برای خود بگیرد، کدام تجارت از این سودآورتر است که عوض و معوّض هر دو را بنده ببرد؟! اگر ذات اقدس الهی جان ما را میخرد جان ما را تطهیر میکند, تنزیه میکند, تکمیل میکند, تتمیم میکند، سر جای خود قرار میدهد، ما ما هستیم به لطف و عنایت او.
امیدواریم ذات أقدس الهی به همه شما فرهیختگان و دانشوران و اندیشمندان و علما و آیات و حجج حوزوی و دانشگاهی سعادت و سیادت دنیا و آخرت مرحمت کند و توفیق فراگیری معارف وحیانی امام سجّاد(سلام الله علیه) را به همگان مرحمت کند و از برگزارکنندگان این کنگره عظیم بینالمللی مخصوصاً از نماینده محترم ولیّ فقیه در استان به أحسن وجه بپذیرد.
نظام ما و رهبر ما و مراجع ما و دولت و ملت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرماید. روح مطهر امام راحل و شهدا را با اولیای الهی محشور بفرما. خطر استکبار و صهیونیسم را به خود آنها برگرداند. تکفیری و سلفی و داعشی را مخذول و منکوب بفرماید.
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
پی نوشت ها:
[1]. صحیفه سجادیه، دعای7.
[2].نهج البلاغه(للصبحی صالح)، خطبه186.
[3]. سوره یس، آیه82.
[4]. سوره اعراف، آیه151؛ سوره یوسف، آیه64 و 92.
[5]. تهذیب الأحکام، ج3، ص108.
[6]. سوره سجده، آیه22.
[7]. سوره اعراف، آیه156.
[8].صحیفه سجادیه، دعای16.
[9]. سوره یس، آیه70.
[10]. «احتباک» در بدیع، بدین معناست که در دو کلام پیاپی، از جمله اول، قسمتی ـ که مشابه آن در جمله دوم بیان شده است ـ حذف شود و از جمله دوم نیز بخشی ـ که در جمله اول بدان اشاره شده است ـ حذف گردد. این صنعت با خلق ظرفیتهای معنایی در بخشی از آیات قرآن، معنای گستردهای را در قالبی محدود، به نمایش میگذارد که پژوهش در آن، نشانگر تأثیر علم بدیع در تفسیر است.
[11].صحیفه سجادیه، دعای1.
[12]. سوره توبه، آیه111.
[13]. سوره زمر، آیه10.
[14].صحیفه سجادیه، دعای45.
[15]. سوره فاطر، آیه29.
متن کامل پیام معظم له به شرح زیر است:
أعوذ بالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
«الحمد لله ربّ العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیین سیّما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء(علیهما آلاف التحیّة و الثناء) بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّیء الی الله».
ایام سوگ و ماتم سیّد شهدا حسین بن علی بن ابیطالب(صلوات الله علیه و علی اهل بیته و اصحابه) و ایام سوگواری وجود مبارک امام سجاد(ع) را به پیشگاه عموم علاقهمندان به قرآن و عترت و شما فرهیختگان تسلیت عرض میکنیم.
مقدم شما اندیشوران و فرهیختگان حوزوی و دانشگاهی در این همایش و کنگره وزین سپاسگزاریم و از برگزارکنندگان این همایش و کنگره عظیم مخصوصاً نماینده محترم ولیّ فقیه در استان حقشناسی میکنیم و از همه بزرگوارانی که با ایراد مقال یا ارائه مقالت بر وزن علمی این کنگره افزودند، سپاسگزاریم و از ذات اقدس الهی مسئلت میکنیم که سعی همگان مشکور ولیّ عصر باشد.
جریان صحیه سجادیه و تجلّی امام چهارم در این صحیفه نورانی رهآوردهای فراوانی دارد، گرچه صبغه دعایی دارد، لکن معارف وحیانیِ آن فراوان است. در جریان توحید, نظام هستی را طرزی موحدانه تعریف میکند که جز خدا و رحمت رحمانیهٴ او چیزی در عالم حاکم نیست. کلّ نظام مخلوق اوست به نحو «کون تام», در تحت تدبیر اوست به نحو «کون ناقص», لکن اراده الهی کارگشاست. خدا بدون اینکه سخن بگوید با اراده جهان را تدبیر میکند، چه اینکه امام سجاد(سلام الله علیه) در یکی از این ادعیه نورانی فرمود: «فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ»؛[1] یعنی سپهر آفرینش و نظام هستی با مشیئت و اراده تو کار میکند، بدون اینکه سخنی بگویی، چون کلام خدا همان فعل خداست، «إِنَّمَا کَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ أَنْشَأَهُ»،[2] نه با صوت است نه با ندا و مانند آن, این در سخنان نورانی علی بن ابیطالب(سلام الله علیه) است که «إِنَّمَا کَلَامُهُ سُبْحَانَهُ فِعْلٌ مِنْهُ أَنْشَأَهُ»، با کلماتی که بشر سخن میگوید، خدا سخن ندارد: ﴿إِنَّما أَمْرُهُ إِذا أَرادَ شَیْئاً أَنْ یَقُولَ لَهُ کُنْ فَیَکُونُ﴾[3] این ﴿کُنْ فَیَکُونُ﴾، همان ایجاد و وجود خواهد بود، «فَهِیَ بِمَشِیَّتِکَ دُونَ قَوْلِکَ مُؤْتَمِرَةٌ» این مطلب اول درباره کیفیت تدبیر نظام آفرینش.
مهندسی عالَم را رحمت مطلقه خدا به عهده دارد، گرچه خدا هم رحمت دارد هم غضب, هم ﴿أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ﴾[4] است و هم «أَشَدُّ الْمُعَاقِبِینَ فِی مَوْضِعِ النَّکَالِ وَ النَّقِمَةِ»،[5] لکن منتقم بودن خدا در قبال رحمت رحیمیه اوست، نه در برابر رحمت رحمانیه او, خدا هم رحیم است هم منتقم، ﴿إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمینَ مُنْتَقِمُونَ﴾،[6] لکن منتقم بودن خدا و منعم بودن خدا این اوصاف خاصّه زیر پوشش آن رحمت مطلقه رحمانیهاند، رحمت رحمانیه در فرهنگ اهل بیت مقابل ندارد، در قرآن کریم رحمت رحمانیه مقابل ندارد، چون فرمود: ﴿رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ﴾[7] آنچه مقابل دارد، رحمت رحیمیه است که قهر و انتقام الهی در مقابل رحمت رحیمیه است, لکن طبق بیان نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) در صحیفه این رحمت رحیمیه و آن انتقام, آن انتقام و این رحمت رحیمیه که مقابل هم هستند، هر دو به رهبری رحمت رحمانیه اداره میشوند.
در یکی از دعاهای نورانی فرمود: «أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»[8] ای خدایی که رحمت رحیمیه او و غضب او رهبریِ رحمت رحمانیه را پذیرفتند، اینکه گفته میشود؛ رحمت خدا بیش از غضب اوست این سخن تام است، ولی سخن دقیقتر آن است که رحمت رحمانیه خدا پیش از غضب اوست نه تنها بیش از غضب او, رحمت رحمانیه بیش از غضب اوست، روشن است، چه اینکه بیش از رحمت رحیمیه است، ولی پیش از غضب اوست، قبل از اینکه خدای سبحان بر کسی غضب روا بدارد، رحمت رحمانیه نقشه میکشد که کجا جای انتقام است، کجا جای اِنعام «أَنْتَ الَّذِی تَسْعَی رَحْمَتُهُ أَمَامَ غَضَبِهِ»، قبل از اینکه خدای سبحان غضب کند و انتقام بگیرد رحمت رحمانیه نقشه میکشد راه نشان میدهد آن وقت غضب وارد میشود، پس رحمت رحیمیه و غضب الهی که همان انتقام است این دو مقابل هم هستند، رحمت رحیمیه مقابل دارد، ولی رحمت رحمانیه که ﴿وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ﴾ مقابل ندارد و آن نقشه میکشد و برابر آن نقشه, رحمت رحیمیه و غضب سامان میپذیرد و امور را اداره میکند.
وقتی که روشن شد، نظام هستی را خدا با مشیئت اداره میکند نه با سخن و لفظ و تدبیر هم با مهندسی رحمت رحمانیه است که غضب را و رحمت رحیمیه را زیر پوشش دارند، حالا درباره انسانیّت سخن فرمودند که انسان چیست؟ مجموع آنچه از سوره مبارکه «یس» و برخی از ادعیه صحیفه سجادیه در تعریف انسان برمیآید، این است که «الانسان هو الحیّ المتألّه الحمید»، توده مردم انسان را به عنوان حیوان ناطق میشناسند، لکن انسان در حقیقت همان «الانسان هو الحیّ المتأله الحمید» است، انسان زنده است، برای اینکه قرآن با او کار میکند، این مطلب اول.
﴿لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرینَ﴾[9] بر اساس صنعت احتباک[10] که چهار چیز را وقتی بخواهند بگویند, دو چیز از آن چهار چیز را ذکر میکنند تا بقیه روشن شود، انسان یا زنده است یا مرده, زنده یا مؤمن است یا کافر، ولی قرآن کریم «حیّ» را در برابر کافر قرار داد: ﴿لِیُنْذِرَ مَنْ کانَ حَیًّا وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرینَ﴾، معلوم میشود که مؤمن و موحد زنده است و کسی که زنده است، انسان است: ﴿وَ یَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَی الْکافِرینَ﴾ آنها مُردهاند. در قبال کفر, ایمان است که ثابت میشود در قبال حیّ, مرگ است که ثابت میشود، کافر مُرده است و مؤمن حیّ است و زنده. این تعریفی است که از قرآن درباره انسان برمیآید؛ اما در اوّلین دعای صحیفه سجادیه برمیآید که انسان فصل اخیرش آن حمید بودن است؛ یعنی انسان «حیٌّ متألهٌ حمید» که اگر حمد و ستایش پروردگار نباشد، دیگر انسان نیست؛ لذا فرمود: خدایا! تو را سپاس که آیین حمد و شکر را به ما آموختی و ما آشنا شدیم که تو را حمد کنیم و اگر انسانی خدا را حمد نکند، این افراد «لَخَرَجُوا مِنْ حُدُودِ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَی حَدِّ الْبَهِیمِیَّةِ»،[11] اگر کسی شاکر و حمید و حامد نباشد، این فصل اخیر را ندارد، فصل اخیر انسانیّت انسان, حمد و سپاس در برابر ذات اقدس الهی است. اینطور انسان را معرفی کرد و جهان را معرفی کردن نتیجه کار وجود مبارک امام سجّاد است در صحیفه سجادیه؛ لذا مسئله دعا را به عنوان اینکه نور است به ما معرفی کرده و در سایر کلمات نورانی, سعی بلیغ آن حضرت این بود که ما از این نقشه الهی که رحمت رحمانیه استفاده کنیم و از آن حمد الهی که فصل اخیر ماست، استفاده کنیم.
در بخش دیگر مهربانی و رحمت خاصّه ذات اقدس الهی را بیان میکند، در دعای وداع ماه مبارک رمضان عرض میکند: خدایا! کاری که تو کردی و میکنی، بیسابقه است و آن کار این است که در تجارت و معامله همواره یک طرف آگهی مزایده میزند یک طرف آگهی مناقصه, آنکه میخواهد بفروشد، آگهی مزایده میزند، آنکه میخواهد بخرد، آگهی مناقصه میزند، خریدار میگوید هر که ارزانتر میدهد من از او میخرم, فروشنده میگوید هر که گرانتر میخرد من به او میدهم, تو خریداری هستی که آگهی مزایده میزنی، این مخصوص توست، درست است که تو مشتری هستی و خریداری! ﴿إِنَّ اللَّهَ اشْتَری مِنَ الْمُؤْمِنینَ﴾،[12] درست است که گاهی مستأجری و دیگران اجیر تو هستند، بخواهی به آنها اجر بدهی! ﴿بِغَیْرِ حِسَابٍ﴾؛[13] اما تو در عقود و در عهود و در معاملات و در داد و ستدها برعکس همه آنجا که باید آگهی مناقصه بزنی, آگهی مزایده میزنی! «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی»؛[14]سَوْم، یعنی معامله, اینکه میگویند ورود در سُوْم برادر مؤمن مکروه است؛ یعنی وقتی برادر مؤمن دارد چیزی را میخرد یا میفروشد، انسان وارد نشود.
امام سجاد به ذات أقدس الهی عرض میکند: پروردگارا! تنها تویی که در خریدن, آگهی مزایده میزنی، میگویی من بیشتر از دیگران میخرم, اعلام عمومی کردی و به جوامع بشری گفتی، شما جانتان را به هر چه میخواهی بفروشی من بیشتر میخرم. وقتتان را, عمرتان را به هر که میخواهی بفروشی، من بیشتر میخرم. خدماتتان را, کارتان را, علمتان را در هر راهی بخواهی صرف کنی، من بیشتر میخرم و سرانجام هر کاری که میخواهی برای دیگران انجام بدهی و در برابر آن مزدی میخواهی، من بیشتر میخرم، «وَ أَنْتَ الَّذِی زِدْتَ فِی السَّوْمِ عَلَی» این کار فقط کار توست! هر چه تو میخری، گرانترین قیمتها را خواهی داد.
بنابراین ما با خدایی سر و کار داریم که مهندس رحمت مطلقه است و جهان را با رحمت اداره میکند و چیز اندکی که ما به خدای سبحان تقدیم میکنیم، بیشترین و گرانترین بها را به ما میدهد و بخش پایانی این است که در تمام داد و ستدها کسی عِوض را میدهد معوّض میگیرد, دیگری معوّض را میدهد عوض میگیرد؛ اما داد و ستد با خدا, تجارت با خدا که ﴿یَرْجُونَ تِجارَةً لَنْ تَبُورَ﴾[15] عوض و معوّض هر دو را خدا به ما میدهد، چه اینکه اگر ـ معاذ الله ـ با شیطان معامله کردیم، عوض و معوّض هر دو را او میبرد، چنین نیست که شیطان چیزی به ما بدهد و آنچنان نیست که خدای سبحان چیزی را برای خود بگیرد، کدام تجارت از این سودآورتر است که عوض و معوّض هر دو را بنده ببرد؟! اگر ذات اقدس الهی جان ما را میخرد جان ما را تطهیر میکند, تنزیه میکند, تکمیل میکند, تتمیم میکند، سر جای خود قرار میدهد، ما ما هستیم به لطف و عنایت او.
امیدواریم ذات أقدس الهی به همه شما فرهیختگان و دانشوران و اندیشمندان و علما و آیات و حجج حوزوی و دانشگاهی سعادت و سیادت دنیا و آخرت مرحمت کند و توفیق فراگیری معارف وحیانی امام سجّاد(سلام الله علیه) را به همگان مرحمت کند و از برگزارکنندگان این کنگره عظیم بینالمللی مخصوصاً از نماینده محترم ولیّ فقیه در استان به أحسن وجه بپذیرد.
نظام ما و رهبر ما و مراجع ما و دولت و ملت و مملکت ما را در سایه امام زمان حفظ بفرماید. روح مطهر امام راحل و شهدا را با اولیای الهی محشور بفرما. خطر استکبار و صهیونیسم را به خود آنها برگرداند. تکفیری و سلفی و داعشی را مخذول و منکوب بفرماید.
«غفر الله لنا و لکم و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته»
پی نوشت ها:
[1]. صحیفه سجادیه، دعای7.
[2].نهج البلاغه(للصبحی صالح)، خطبه186.
[3]. سوره یس، آیه82.
[4]. سوره اعراف، آیه151؛ سوره یوسف، آیه64 و 92.
[5]. تهذیب الأحکام، ج3، ص108.
[6]. سوره سجده، آیه22.
[7]. سوره اعراف، آیه156.
[8].صحیفه سجادیه، دعای16.
[9]. سوره یس، آیه70.
[10]. «احتباک» در بدیع، بدین معناست که در دو کلام پیاپی، از جمله اول، قسمتی ـ که مشابه آن در جمله دوم بیان شده است ـ حذف شود و از جمله دوم نیز بخشی ـ که در جمله اول بدان اشاره شده است ـ حذف گردد. این صنعت با خلق ظرفیتهای معنایی در بخشی از آیات قرآن، معنای گستردهای را در قالبی محدود، به نمایش میگذارد که پژوهش در آن، نشانگر تأثیر علم بدیع در تفسیر است.
[11].صحیفه سجادیه، دعای1.
[12]. سوره توبه، آیه111.
[13]. سوره زمر، آیه10.
[14].صحیفه سجادیه، دعای45.
[15]. سوره فاطر، آیه29.